به گزارش مشرق، حجتاله ایوبی در دوران ریاستش، دبیران فرهنگی رسانهها را به سازمان سینمایی دعوت کرد تا با آنان گفتو شنودی محفلی داشته باشد. نخستین نفری که در این محفل لب به سخنگشود،«سیدرضا اورنگ» دبیر سابق تحریریه روزنامه بانی فیلم، شاعر، فیلمنامه نویس و مدرس سینما بود. اورنگ شجاعانه به حجت اله ایوبی گفت من اصلاً اهل حضور در این ضیافتهای بیثمر رسانهای نیستم. شما در نخستین روزهای حضورتان در این سمت قول دادید که اکران فیلم خارجی را در سینماهای ایران احیا کنید که نکردید و گویا چنین قصدی هم ندارید. پاسخ شما در مورد طرح احیای اکران فیلم خارجی در سینماها چیست؟ سینمای ایران توانایی و پتانسیل آوردن مردم را به سالن سینما ندارد! ایوبی چند کلمهای در ستایش سینمای ایران ترانه سرود و «سیدرضااورنگ» شاعر، به حالت اعتراض جلسه را ترک کرد.
با توجه به عدم توانایی سینمای ایران برای یافتن مخاطبان تازه و ریزش فراوان مخاطبان سینمای ایران، با «سیدرضا اورنگ» فعال پیشکسوت رسانهای و مدرس سینما درباره اکران فیلمهای خارجی به گفتوگو نشستیم.در ادامه بخش اول گفتوگوی با سید رضا اورنگ را میخوانید:
****
* آیا اکران فیلم خارجی گزاره مهلک و ضد فرهنگی است؟
اکران فیلم خارجی به هیچ عنوان بد نیست، بلکه برعکس اکران فیلم خارجی به نوعی فرصت است.
*در سالهای آغازین انقلاب اسلامی اکران فیلمهای خارجی در ایران سیکل طبیعی خودش را داشت، یعنی «شعله» ومحمد رسول الله (مصطفی عقاد) پرفروشترین فیلمهای اوایل انقلاب بودند. چه شد یکدفعه سیکل اکران فیلم خارجی متوقف شد، کدام جریان سیاسی یا فرهنگی مانع این اتفاق شد؟
مردم قبل از انقلاب چیزی حدود 70، 80 درصد، در سالنهای سینما فیلم خارجی میدیدند. یعنی الویت همه مردم جهان، حتی کشورهای صاحب صنعت سینما، فیلم خارجی است. تنها سینماهای محدودی اطراف میدان امام حسین و لالهزار و چند سینمای محدود فیلم ایرانی پخش میکردند. قبل از انقلاب فیلم خارجی بود و فیلم ایرانی هم بود، اواخر دهه 50 فیلمفارسی ورشکست شده بود. طبیعی بود در تولید فیلم ایرانی هیچگاه خلاقیت نیست، سری دوزی حاکم است، حال حاضر با قبل از انقلاب تفاوت چندانی ندارد. وقتی انقلاب شد سینمای ایران مرده بود. بعد از انقلاب هم فیلمهای خارجی میآمد، با این تفاوت که قبل از انقلاب ما اصلاً کوروساوا رانمیشناختیم چون فیلمهایش نمیآمد، تارکوفسکی نمیشناختیم چون فیلمهایش نمیآمد، برگمن را نمیشناختیم چون فیلمهایش نمیآمد، فیلمهایی میآمد که مخاطب پسند بود از فیلمی که 11 جایزه اسکار دریافت کرده بود گرفته تا بسیاری از فیلمهای دیگر در ژانرهای دیگر میآمد مثلاً سگ ولگرد کوروساوا را سال 58 در سینمای شهر فرهنگ آزادی دیدم و بعد فیلمهای کوروساوا گل سر سبد جشنواره فیلم فجر شد. فیلمهای خوب خارجی هم میآمد، هم فیلمهای قدیمی و هم فیلمهای جدید، مثلاً فیلمهای تارکوفسکی بود، فیلمهای کوروساوا بود، حتی یک دوره پاراجانف نمایش میدادند.
***تهیهکنندگان سینمای ایران اکران فیلم خارجی را محدود کردند و شعار میدادند این کار ما برای اعتلای سینمای ایران است.این حرفشان بزرگترین دروغ تاریخ است، اگر برای اعتلای سینمای ایران بود بعد از بیست و چند سال چرا سینما به اینجا رسیده است؟
ممکن بود این فیلمها را عدهای دوست نداشتند. اما مخاطب سینما باز هم فضای جدیدی را تجربه میکرد. یک دوره در دهه 60 فیلمهای خارجی میآمد مثلاً فیلمهای جنگی اروپای شرقی بود. چون یکسری از مدیران سینمایی و غیر سینمایی خودشان کمونیست بودند. آن زمان (در دهه شصت) یکسری مدیران دهه شصت تفکر چپی داشتند و تمایل آنها به شرق (اتحاد جماهیر شوروی) بود. البته فیلمهای خوبی هم میآمد، باز سینماها پر از مخاطب بود، چون فیلمهای اروپای شرقی برای مردم جدید بود. بعد از انقلاب چند تهیهکننده جدید وارد کار شد، آنها محدودگر بودند، میگفتند سینما را محدود کنیم تا خودمان و چند نفر دیگر، فقط پول به دست بیاوریم. اینکه تهیهکنندگان سینمای ایران شعار میدادند این کار ما برای اعتلای سینمای ایران است. این حرفشان، بزرگترین دروغ تاریخ است، اگر برای اعتلای سینمای ایران بود بعد از بیست و چند سال چرا سینما به اینجا رسیده است؟
* به کجا رسیده ؟
به نظرم اصلاً سینمایی وجود ندارد. فیلمسازان ما تنها در یکی دو ژانر محدود فیلم میسازید، یک شورای صنفی درست کردید، شورای صنفی میآید برای مخاطب تعیین تکلیف میکند، برای سینمادار تعیین تکلیف میکند که شما باید حتماً این 5 فیلم را بگذارید و مخاطب هم باید حتماً این 5 فیلم را در یکی دو ماه ببیند، چرا باید چنین چیزی باشد؟
* این دیکتاتوری نیست؟
دیکتاتوری است، بزرگترین اتفاق و خیانتی که در این حوزه رخ داده، این است که تهیهکنندکان دیکتاتور حقِ انتخاب مردم را از آنها گرفتهاند.
* در دهه 60 مدیران داعیۀ این را داشتند که جریان حزباللهی مخالف اکران فیلم خارجی هستند، نظر شما چیست؟
من اصلاً دستهبندی سیاسی را قبول ندارم.ما داریم راجع به حق مسلم مردم برای سینما رفتن حرف میزنیم شما نباید در این حوزه تفکیک سیاسی داشته باشید. زمان جنگ ما در جنوب رزمنده بودیم، وقتی مرخصی میآمدیم من خودم سریع میرفتم سینما، بعضی وقتها بخاطر دیدن فیلم به سرویس برگشت نمیرسیدم.
با بعضی از بچههای رزمنده دفاع مقدس که از کودکی دوست بودیم، از بچگی دائم به سینما میرفتیم و فیلمهای خارجی تماشا میکردیم. متأسفانه در حال حاضر دستهبندیهای سیاسی وجود دارد، دسته بندیهایی که انحصارطلبان به عنوان دستاویزی برای عدم نمایش فیلم خارجی، از آنها استفاده میکنند.
***بسیاری از سینماگران وقتی نمیتوانند با زبان هنر حرف خود را بیان کنند، به جاده خاکی سیاست میزنند
* شما که در دستهبندی سیاسی نبودید، چرا اکران فیلم خارجی جنبه سیاسی به خودش در سینما گرفت؟
چه آن زمان و چه در حال حاضر با آن که به مسائل سیاسی احاطه دارم ولی دخالتی در آن نمیکنم، چون بخش هنر و سینما را جدا از سیاست میدانم، اما به نظر من انحصارطلبان از دست آویزهای سیاسی برای عدم اکران فیلم خارجی استفاده میکنند. آقا و خانم فیلمساز چرا میزند به جاده خاکی سیاست؟ چون با هنرش نمیتواند حرف بزند. بسیاری از سینماگران وقتی نمیتوانند با زبان هنر حرف خود را بیان کنند، به جاده خاکی سیاست میزنند. بسیاری از هنرمندانی که از کشور خارج شدند و سیاسی شدند بخاطر این است که دیگر حرفی ندارند که با زبان هنر بزنند، به همین دلیل است که خود را به جاده خاکی سیاست میزنند. بسیاری از کارگردانان بزرگ سینمای جهان مانند اسپیلبرگ، اسکورسیزی، اگر میخواستند جهت سیاسی داشته باشند میتوانستند فیلمساز شوند؟
* در حال حاضر فرامتن سینمای ما بسیار سیاسی شده و با دستاویز سیاسی مدیران را از اکران فیلم خارجی میترسانند.
در حال حاضر ما در زندگیهایمان به جای اینکه بچهها را آموزش بدهیم، آنها را میترسانیم اگر مثلاً این کار را انجام بدهی در انباری تو را زندانی میکنم و غیره یک ترسی ایجاد کردیم. بی هنرها با این ترفند شروع کردند به ترساندن گروههای سیاسی. میگفتند:اگرفیلمهای خارجی در سینماهای ایران اکران شود، چنین میشود و چنان میشود. بنده با سیاستهای ایران و جمهوری اسلامی آشنا هستم، اگر قرار است فیلم خارجی اکران شود فیلمی که مطابق با قانون جمهوری اسلامی است، پس موردی ندارد مثلاً فیلم The Others(دیگران) را اکران کنیم؛ کما این که بسیار محدود اکران شد و با این حال باز هم از تمام فیلمهای خارجی فروشش بیشتر بود، هنوز هم بیشتر است. فیلم دیگران جرقهای ایجاد کرد.
فیلم دیگران (The Others ) فیلم ترسناکی بود و مخاطبان فراوانی داشت. هم مردم از فیلم دیگران ترسیدند و هم تهیهکنندگان سینمای ایران. چون سینمای ایران توانایی ساخت فیلم ترسناک را ندارد و پرفروش شدن فیلم دیگران تهیهکنندگان سینمای ایران را بیشتر ترساند. ترسیدند گفتند حالا که این فیلم فروش داشته است، ما دیگر فیلم خارجی نیاوریم. اگر فیلم خارجی بیاوریم دیگر کسی فیلمهای ما را نمیبیند. مثلاً سینمای فرهنگ سانس بعد از ساعت 12 برای این فیلم گذاشت، مردم باز میآمدند و فیلم دیگران را میدیدند. من مخاطب هستم پس حق انتخاب دارم، شما سینماهای مختلف دارید، من انتخاب میکنم، فیلم خارجی ببینم یا فیلم ایرانی ببینم؟ چرا مردم را سی و اندی سال محدود کردهاند؟ من به عنوان مخاطب؛ فیلم ایرانی را پس میزنم.
فیلم عقابها اوایل انقلاب با جمعیت 30 میلیونی 8 میلیون و دویست هزار نفر مخاطب داشت و مردم رفتند سینما فیلم را تماشا کردند، الان مثلاً به ادعای خودشان فوقش 2 میلیون نفر از 80 میلیون نفر، فیلمهای ایرانی را در سینماها میبینند. متوسطش بلیت سینما 10هزار تومان است، فیلمی که 20 میلیارد بفروشد فقط 2 میلیون نفر رفتند دیدند، به ادعای مدیران سینمایی، هر 9 سال یکبار یک ایرانی سینما میرود سینما. یکی دیگر از آنها خیلی خوشبین بود گفت هر 5 سال یک ایرانی میرود سینما، چرا چنین اتفاقی افتاده است؟ دهه شصت فیلمهای ضعیف هم داشتیم ولی همانها هم حداقل دو میلیون و 500 هزار نفر مخاطب داشتند در حالی که جمعیت 30 میلیون نفر بود، جنگ بود، مشکلات اقتصادی بود، کمبود بودجه بود، همه اینها بود، ولی دو میلیون و 500 هزار نفر کف مخاطب سینمای ایران بود. من خودم مخاطب فیلمهای خارجی قبل از انقلاب بودم، مجموع فیلمهای ایرانی که قبل از انقلاب که من بین چند صد فیلم دیدم شاید 5 الی 10 فیلم بود که خودم رفتم دیدم. مانند فیلم خاک یا گوزنها، خودم انتخاب نکردم، سینما دو فیلم نمایش میداد، مجبور شدم فیلم ایرانی نگاه کنم، من حق انتخاب داشتم، سینماها را میچرخیدیم در خیابانهای مختلف، بعد سینمایی که دوست داشتم میرفتم.
***سینمای خودمان را با دست خودمان نابود کردیم، ابتدا به مخاطب توهین کردیم و حق او را نادیده گرفتیم، بعد رقابت را از بین بردیم
* فیلمسازان اوایل انقلاب رفتند به دیدار وزیر ارشاد وقتسال 1361. آن زمان مدیران سیاست زدۀ سال 61 فیلمهای خارجی را ندیده بودند و تصورشان از فیلم خارجی چیزی در حد فیلمهای پورن بود و همان زمان فیلم خارجی را مصداق تهاجم فرهنگی برشمردند. در صورتی که پرمخاطبترین برنامه تلویزیون که خیلی دیروقت نشانش میدادند برنامه هنر هفتم بود که فیلم خارجی پخش میکرد. آیا در شرایط کنونی سینماگران میتوانند به نام تهاجم فرهنگی مدیران فرهنگی بزدل ما را بترسانند؟
اکران نکردن فیلم خارجی تهاجم فرهنگی است، تهاجم چه زمانی صورت میگیرد؟ زمانی که شما یک جا را خالی کنید، وقتی خالی کنید از آنجا حمله میکنند. یک زمانی ویدیوها را جمع میکردند الان ما خودمان کارخانه داریم ویدیوی مدرن تولید میکند. اگر آن زمان مدیریت میشد به این وضعیت نمیافتاد، من میگویم فیلم خارجی از چه بابت تهاجم فرهنگی است؟ در حال حاضر ما نسل فیلمساز جدیدی داریم که اصلاً مِدیوم سینما را نمیشناسند. اگر فیلمهای ایرانی را ببینید نماها بیشتر بسته است؛ اصلاً چرا نماها بسته است؟ چون اکثر فیلم را در محیطهای کوچک دیدهاند، روی پردۀ سینما ندیدهاند، عظمت سینما را ندیدهاند، عمق میدان پرده را ندیدهاند، پرده 35 را ندیدهاند، فیلمهای رنگی را ندیدهاند، پرده عریض ندیدهاند، فیلمهای بزرگ را در سینما آتلانتیک روی پرده بزرگ ندیدهاند، پردۀ بزرگ سینما کریستال را ندیده اند، در این سینماها باید فیلم میدیدند تا عظمت سینما را درک کنند. نسل جدید سینماگران ما سینما را نمیشناسد. من سینما درس میدهم معروفترین هنرپیشهها و معروفترین کارگردانان بزرگ دنیا را دانشجوی سینما نمیشناسد! من فکر کردم دارند من را مسخره میکنند بعد دیدم واقعاً نمیدانند و اصلاً ندیدهاند! باورتان میشود دانشجوی سینما در کلاس بنشیند آنتونی کوئین را نشناسد؟! واقعاً سر کلاس آدم دیوانه میشود؟ حداکثر 3 نفر هستند که تا حدودی فیلمهای سینمای دنیا را میشناسند، اصلاً آثار بزرگ دنیا را ندیدند، مقصر را من دانشجویان نمیدانم، دلیل این اتفاق این است که نبوده که ببینند و اصلاً چرا نباید ببینند؟ الان در گوشی فیلم میبینند، در گوشی شما چه فیلمی را میخواهید ببینید؟ شما عظمت کلوزآپ را میبینید؟ کلوزآپ چشم روی پرده سینما خودشان را به شما نشان میدهد.
چرا اکران فیلم خارجی تهاجم فرهنگی است؟ من بارها گفتم بنشینیم صحبت کنیم ما سینمای خودمان را با دست خودمان نابود کردیم، ابتدا به مخاطب توهین کردیم و حق او را نادیده گرفتیم، بعد رقابت را از بین بردیم. وقتی رقابت نباشد میخواهید چه کنید پیشرفت نمیکنید، فیلم خارجی اکران نشد و سینمای ملی به همین دلیل پیشرفت نکرد، الان پیشرفته کرده است؟
اغلب سالنهای سینما تعطیل شده است،اغلب سینماهای جنوب شهر تعطیل شد. الان بعضیها به من میگویند بافتها تغییر کرده است، میگویم چه بافتی تغییر کرده است؟ من نمیگویم پردیس نباشد ولی پردیس لذت سینما را از شما میگیرد. عمدتاً محیط سردی دارد و جذاب نیست. آدم را نمیگیرد، هنری نیست.
* سینمای ملی برای خود جامعۀ ایران ثمرهای داشته است؟
اوایل دهه 60 یک جشنواره خوب هم داشتیم، تا سال 68، تا اوایل سال 70 هم فیلم خوب داشتیم و تاثیرات دهه 60 بود . یکسری سینماییها قبل از انقلاب به علاوه نسل جدید آمدند و سینماگرانی که صاحب تفکر بودند، خودشان را نشان دادند.
* شاید به بحثمان مرتبط نباشد ولی از قضا شما جزو کسانی هستید که تاریخ دهه شصت را به خوبی مطالعه کردهاید. همان مدیرانی که فیلم خارجی خوب را محدود کردند همان مدیران قهرمانان سینمای را ایران گرفتند.
امام (ره) در دهه شصت فرمود اصل بر برائت است. یعنی هر کسی هر کاری کرده است ما کاری به مسائل جناحیاش نداریم، بیشتر بازیگران و هنرپیشهها قبل از انقلاب فعالیت میکردند. یکسری بازیگر داشتیم که مردم آنها را میشناختند، قبل از انقلاب برای آن سینما فیلم بازی میکردند، الان بازیگران در جمهوری اسلامی میخواستند چه فیلمی بازی میکردند؟ فیلمی که در چارچوب جمهوری اسلامی و تبلیغ جمهوری اسلامی باشد. مدیران دهه شصت طبق چه حکمی بازیگران را محروم کردند؟ طبق حکم کدام دادگاه محروم کردند؟ این بازیگر باید بازی میکرد عشقش سینماست، 30، 40 سال نگذاشتند بازی کند، مثلاً در عقابها، چرا نباید بازی میکرد؟ یک ساموئل خاچیکیانی بود که از بازیگران جذاب مردمی استفاده میکرد و از قضا پرفروشترین فیلم دفاع مقدسی را ساموئل خاچیکیان ساخت.
*سینمای فعلی مدعی است که ستاره دارد، آیا چنین است؟
من قبول ندارم در ایران ستاره داریم، چون ستاره یک چارچوبهایی خاصی دارد.
* چارچوبها چیست؟
ستاره بخاطر همذات پنداری که با مخاطب دارد، جذابیت دارد. یک دورهای که سینما میرفتیم، نمیگفتیم برویم فیلم آخرین سامورایی را ببینیم. اغلب میگفتین فیلم آلن دلون اکران شده، فیلم آنتونی کوئین آمده. ما به خاطر هنرپیشهها سینمامیرفتیم. فیلمساز خارجی هم اغلب فیلم را براساس شخصیت بازیگر میساختند، الان کدام یک از بازیگران ما چنین خاصیتی دارند؟ در هالیوود هم چنین وضعیتی وجود دارد. هر فیلمی که در هالیوود ساخته میشود الزاماً فیلم خوبی نیست، الان بعضی از فیلمهای خارجی را که خیلی هم تبلیغات گستردهای دارد به دستم میرسد، نمیتوانم ببینم، فیلمهای خیلی بدی هستند. با این وجود هامفری بوگارت ستاره است یا ستاره نیست؟ جیمز دین سه تا و نیم فیلم بازی کرده، آنقدر ستاره شده است که الان عکس او همچنان روی دیوارهاست، ستاره مهم نیست چند فیلم بازی کرده باشد، تاثیری که روی مخاطبان میگذارد؛ مهم است.
* یعنی بازیگران ستارهنما ایران روی مردم ایران تاثیری ندارند؟
نه؛ اگر هم داشته باشند بسیار محدود است. چون بُرد تبلیغاتی ندارند.
*یک مثالی گفتید در مورد فیلم دیگران، یک نکته دیگری هم درباره تنوع ژانر گفتید که یک مدل سینماست، مثلاً میگویید سینما فرهنگ ساعت 12 شب میگذاشت مردم میرفتند، از تجربههای فیلم خارجی در یک مقطعی از اوایل دهه 80 بگویید مثلاً مظنونین همیشگی، هفت فروش، بودای کوچک. از تجربههای بعد از انقلاب صحبت کنید.
مثلاً بودای کوچک هم ابتدا در جشنواره نشان دادند، در واقع کیانوریوز را قبل از ماتریکس ما در جشنواره فیلم فجر کشف کردیم. فهمیدیم چنین بازیگری هم هست و با همان فیلم مردم او را شناختند. نکته مهمتر این است که ما در سینماهایمان یک مدل فیلم اجتماعی قابل حدس و پیش بینی را به مردم نشان میدهیم . یک بحثی وجود دارد از قبل از انقلاب هم وجود داشته، سینمای جهان یک بسته به شما میدهد، بیشتر تصویری کار میکند، یعنی اگر شما زبان کشور سازنده را بلد نباشید، زیرنویس هم نباشد باز مینشینید فیلمها را نگاه میکنید، کما اینکه در بتاماکس نه زیرنویسی بود نه دوبلهای بود ولی همه نگاه میکردند.
***الان مناطق زیادی از تهران سینما ندارد، مردم منطقه مولوی کجا سینما بروند؟
* در صحبتهایتان اشاره کردید که سینمادارها حق انتخاب داشتند.
تنوع ژانر اجازۀ انتخاب به مخاطب میدهد، هر فیلمی را که میخواهد تماشا کند. قبل از انقلاب سینمادار فیلم وارد میکرد، ارشاد فیلم وارد نمیکرد، سینماداربا 5 هزار دلار، رایت فیلم را میخرید مثلاً میشد 35هزار تومان اما در کمترین حالت 200 هزار تومان فروش داشت و سینمایش رونق داشت. در آن سالها سینماداران انتخاب میکردند که چه فیلمی را نمایش دهند؛ اما متأسفانه در حال حاضر شورای صنفی نمایش تعیین میکند که چه فیلمی در سینماهای کشور نمایش داده شود. این چه قانونی است که سینمادار حق انتخاب ندارد؟
به نظرم سینماداری میتواند نمایش فیلم موفق داشته باشد که آن محیطی که در آن سینما دارد را بشناسد و بداند که چه فیلمی به درد آن محیط میخورد. اعضای شورای صنفی نمایش که داخل دفترشان نشستهاند، چگونه میتوانند ذائقه مخاطب را کشف کنند. اعضای شورای صنفی پروانه نمایش میگویند من در فلان منطقه کشور میدانم مردم، چه فیلمی را دوست دارند، آن فیلم را پخش میکنم و پرفروش هم میشود، در حال حاضر میگویند فیلمی که در میدان ولیعصر نمایش میدهند، همان را در مولوی هم نمایش دهند. الان مناطق زیادی از تهران سینما ندارد، مردم منطقه مولوی کجا سینما بروند؟ یک سینما سر میدان شوش بود که الان نیست، یعنی همه چیز رفته است سمت غرب. الان در تجریش به غیر از سینما آستارا چه دارید؟ الان در نیویورک بخواهید بروید تئاتر، میروید برادوی که سالنهای مختلفی دارد، حالا هر جای نیویورک بخواهید زندگی کنید، مثلاً در میدان ولیعصر چند تا سینما کنار هم بود، از همه جای تهران میآمدند آنجا. کسی که میخواست برود مولوی به سینما مراد مراجعه میکرد. میرفت آنجا فیلم تماشا میکرد بعد فیلم دیگری میخواست ببیند میآمد ولیعصر هم فیلم میدید، یک اتوبوس سوار میشد میآمد. الان این اتفاق نمیافتد. در دهه 80 یا 70 تست میکردند یک فیلم خارجی با اکران محدود، سانس محدود، را در کدام سینما نمایش دهند تا پرفروش شود.
الان اگر فیلم خارجی بیاورند با تعمد میگذارند در سینماهایی که مردم خوششان نمیآید بعد حضرات تهیه کننده میفرمایند فیلم خارجی گذاشتیم کسی نیامد ببیند. با همین ترفند جلوی اکران فیلم خارجی را در نیمه اول دهه هشتاد گرفتند. یکی دو فیلم که اصلاً ساختار عجیب و غریبی داشت و هر کسی نمیآمد آنها را تماشا کند را در سینماهای پرت و پلایی اکران کردند و به تدریج جلوی اکران فیلم خارجی را گرفتند. گفتند دیدید فیلم خارجی گذاشتیم مشتری نداشت و مخاطب نداشت. در عوض فیلم ترسناکیتیم خانه که محدود اکران شد دوباره تمام معادلات انحصار طلبان را برهم ریخت.
* الان بخشی از تهیه کنندگان مدعی هستند که مردم فیلم خارجی را از اینترنت راحت دانلود کنند و ببیند؟
اگر قرار است دوستان سیاسی فضای مجازی را مدیریت کنند، بخشی از این مدیریت این است که مردم هر فیلمی را از اینترنت دانلود نکنند و ببیند. ازسوی دیگر پاسخ فنی به این سؤال این است که شما در اینترنت ببینید بهتر است یا در پرده عریض ؟آمریکا مرکز سینماست، اما رادیوهایشان هنوز مخاطب خاص خودش را دارد، تلویزیون دارند، سینما هم دارند، اینترنت هم دارند پهنای باندش از ما هم بیشتر است، چرا میروند سینما؟ چرا اینقدر سینمای آنها فروش دارد؟ همه چیز سر جای خودش است، نمیگویند تلویزیون آمده، دیگر رادیو گوش ندهیم، اینترنت و ویدیو آمده دیگر سینما نرویم! هر چیز سر جای خودش.
*اقشار سنی مختلف در سینمای ایران مخصوصاً کودکان و نوجوانان فراموش شدهاند.
بزرگترین رکوردهای فروش را در سینماهای دنیا انیمیشنها دارند. ما دیگر سینمای کودک هم نداریم، آن زمان که فیلمهای خارجی میآمد، فیلم های کودک هم بین آنها بود یا فیلمهای دیگری که مردم انتخاب میکردند. دوستان محترم تهیه کننده! فیلم کودک که دیگر سانسوری ندارد، مگر دارد؟ برای کودکان و نوجوانان انیمیشن میسازند و جالبتر این است که انیمیشن برای بزرگسالان هم انیمشین میسازنند در حال حاضر چرا تلویزیون فیلمهای خارجی را نشان میدهد چرا سینما نشان ندهد؟
*در طی این سالها تلویزیون بینهایت فیلم خارجی نشان داده است اصلاً سوپر قهرمانان آمریکایی را که یک زمانی ممنوعه بود مانند بتمن، سوپرمن تلویزیون نشان داده چرا اینها در سینما نمایش داده نشده؟
برای اینکه انحصار طلبان میخواهند ذائقۀ مخاطب را در سینما خراب کنند که خراب کردند. من الان اینجا نشستم خودِ خودم هستم یک نفر قویتر اینجا بیاید شما جایگاهتان را از دست میدهید. سینماگران ایرانی چون خودشان قوی نیستند، میدانند اگر یک تولید قَدر بیاید، باید بساطشان را جمع کنند. وقتی مخاطب فیلم خوب روی پرده ببیند، من نمیتوانم فیلم بد روی پرده نشان بدهم، مخاطب نگاه نمیکند، میگوید چرا پول بدهم این را نگاه کنم میروم فیلم خارجی تماشا میکنم. بعد هر فیلم خارجی که اکران شود خودش یک کلاس درس است، زاویۀ دوربین، بازیگریاش، گریمش همه اینها کلاس درس است. یکی از آقایان از دهانش دَر رفته بود گفته بود ما در سینمای جهان در مقام دوم هستیم، من یک مطلب نوشتم ما کجای دنیا مقام دوم هستیم، ما اصلاً کجا هستیم؟! دقیقا کجاییم؟ شما سینمای جهان را میشناسید که چنین حرفی میگویید؟ مگر میشود مقام داد، هالیوود سینمای اول دنیاست، بالیوود سینمای دوم دنیاست.